در میان صحنههای خونین جنگ ایران و عراق، در کنار رزمندگان اسلحه به دست، گروهی دیگر نیز حضور داشتند که نه برای جنگیدن، بلکه برای نجات جانها آمده بودند؛ امدادگران. این قهرمانان بیادعا، در خط مقدم، میان آتش و خون، به یاری مجروحان شتافتند و بسیاری از آنان در همین مسیر، جان خود را فدا کردند. بااینحال، در ادبیات دفاع مقدس کمتر به نقش این انسانهای فداکار پرداخته شده است. در روایتهای جنگ، بیشتر از فرماندهان و رزمندگان سخن گفتهایم، اما آنهایی که در میان گلولهها و خمپارهها، تنها با جعبه کمکهای اولیه یا برانکاردی بر دوش، برای نجات دیگران میدویدند، کمتر در متنها و خاطرات جای گرفتهاند.
امدادگران؛ پیامآوران زندگی در دل جنگ
امدادگران جنگی، نه فقط در سپاه و ارتش، بلکه در جمعیت هلال احمر، جهاد سازندگی و گروههای داوطلب مردمی نیز حضوری پررنگ داشتند. این نوجوانان و جوانان، با کمترین امکانات، گاهی حتی بدون تجهیزات کافی، در سختترین شرایط به کمک مجروحان میرفتند. آنها یاد گرفته بودند که چطور در چند ثانیه جلوی خونریزی را بگیرند، چگونه یک زخمی را از خط مقدم به عقبه منتقل کنند و چگونه میان باران گلوله، زنده ماندن را برای دیگران ممکن سازند. بسیاری از این امدادگران، تنها ۱۵ یا ۱۶ سال داشتند. بعضی از آنها بدون اسلحه به جبهه آمده بودند، اما ایمان و شجاعتشان از بسیاری از رزمندگان مسلح بیشتر بود. بعضیها در میانه میدان مین، برای نجات یک همرزمیکه جانش در خطر بود، جان خود را از دست دادند. برخی در بمباران بیمارستانهای صحرایی به شهادت رسیدند و برخی دیگر، هنگام حمل مجروحان روی دوش، هدف ترکش یا تیر دشمن قرار گرفتند.
شهدای امدادگر؛ گمنام اما جاودانه
در میان هزاران شهید دوران دفاع مقدس، نام شهدای امدادگر کمتر به گوشمان خورده است. این در حالی است که بسیاری از آنها، با ایثار و فداکاری بینظیر، جانهای بسیاری را نجات دادند. آنها در شرایطی که حتی پزشکان جرأت حضور نداشتند، در نزدیکترین نقاط به خط مقدم، مشغول پانسمان زخمها، تنفس مصنوعی، تزریق سرم و انتقال مجروحان بودند. بیمارستانهای صحرایی که توسط هلال احمر، جهاد سازندگی و نیروهای سپاه و ارتش برپا شده بودند، بارها هدف حملات هوایی دشمن قرار گرفتند. بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) در جاده خرمشهر، بیمارستان یا زهرا در دزفول و دهها درمانگاه و چادر امداد دیگر، شاهد رشادتهایی بودند که کمتر روایت شده است. بسیاری از امدادگران، در حالی که هنوز لباس سفیدشان آغشته به خون مجروحان بود، خودشان نیز زیر بمبارانها به شهادت رسیدند.
کنگره شهدای امدادگر؛ گامیبرای زنده نگهداشتن یاد قهرمانان گمنام
جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران از سال گذشته، با برگزاری کنگره شهدای امدادگر، تلاش کرده است تا این بخش مغفولمانده از تاریخ دفاع مقدس را زنده کند. این کنگره، فرصتی برای بازخوانی ایثار امدادگرانی است که با کمترین امکانات، اما با بزرگترین قلبها، در سختترین لحظات، به یاری همرزمانشان شتافتند. این اقدام، علاوه بر زنده نگهداشتن یاد شهدا، میتواند الهامبخش نسلهای جدیدی باشد که هنوز هم در حوادث مختلف، از زلزله و سیل گرفته تا بیماریهای همهگیر، به عنوان امدادگر در صف اول کمکرسانی حضور دارند.
فراموششان نکنیم!
شهدای امدادگر، قهرمانان گمنامی هستند که نه برای جنگ، که برای نجات زندگیها به میدان آمدند. آنها یادآور این حقیقتاند که حتی در دل جنگ، حتی در میان خون و آتش، هنوز هم کسانی هستند که ترجیح میدهند زخم ببندند، نه زخم بزنند. بیایید نامشان را زنده نگه داریم، خاطراتشان را ثبت کنیم و نگذاریم که فداکاریهایشان در هیاهوی تاریخ گم شود.
راهی برای ثبت ایثارگریهای امدادگران
برای زنده نگه داشتن یاد شهدای امدادگر، نباید تنها به برگزاری کنگرهها و مراسمهای یادبود اکتفا کرد. ثبت خاطرات امدادگران بازمانده، مستندسازی فداکاریهای آنان و تولید آثار ادبی و هنری درباره این قهرمانان بیادعا، از مهمترین راههایی است که میتواند این بخش کمتر روایتشده از دفاع مقدس را در حافظه تاریخی ایران حفظ کند. امروز، بسیاری از امدادگران سالهای جنگ هنوز در میان ما هستند. کسانی که در خط مقدم، با دستهای لرزان اما دلی استوار، خونریزیها را بند آوردند، روی زخمهای عمیق مرهم گذاشتند و همرزمانی را که دیگر توان حرکت نداشتند، تا نقطهای امن رساندند. خاطرات این افراد، سرمایهای گرانبهاست که نباید از دست برود. شاید بسیاری از آنها، سالها سکوت کردهاند، اما اگر گوش شنوایی باشد، هنوز هم حرفهای ناگفته فراوانی برای روایت دارند.
الگویی برای نسل امروز
ایثارگریهای شهدای امدادگر، تنها متعلق به گذشته نیست؛ بلکه میتواند الگویی برای نسل جدید باشد. امروز که کشور در شرایط مختلفی، از حوادث طبیعی تا بحرانهای بهداشتی، نیازمند نیروهای امدادی است، میتوان از روحیه ازخودگذشتگی آن امدادگران درس گرفت. نوجوانانی که در آن سالها، داوطلبانه به جبههها رفتند، امروز جای خود را به جوانانی دادهاند که در حوادثی مانند زلزله کرمانشاه، سیل خوزستان و گلستان و همهگیری کرونا، بدون چشمداشت و تنها با عشق به کمک هموطنانشان شتافتند. همان روحیهای که امدادگران دفاع مقدس را به خط مقدم کشاند، هنوز هم در دل جوانانی که در لباس امدادگر، پزشک، پرستار یا داوطلبان جمعیت هلال احمر فعالیت میکنند، زنده است.
پایان سخن؛ یک دعوت برای یادآوری
شهدای امدادگر، گمنامترین قهرمانان جنگ بودند. آنها اسلحه نداشتند، اما در قلب آتش، با دستانی لرزان اما پر از امید، جانها را نجات میدادند. نگذاریم نامشان در سایه تاریخ فراموش شود. بیایید خاطراتشان را ثبت کنیم، یادشان را زنده نگه داریم و راهشان را ادامه دهیم. شاید روزی، وقتی در یک حادثه امدادگری را در حال کمک به یک مجروح دیدیم، به یاد همان نوجوانان سالهای جنگ بیفتیم؛ آنهایی که در میان باران گلوله، زخمها را میبستند، جانها را نجات میدادند و در نهایت، خودشان نیز جاودانه شدند.