خوزستان
امروز جمعه  ۶ تير ۱۴۰۴

نجابت در عمل، انسانیت در سکوت؛ روایت یک نهاد بی‌ادعا در قلب بحران‌ها

‌ ‌

مجتبی طحان؛ کارشناس مدیریت بحران

در دنیایی که بحران‌ها به رویدادی روزمره بدل شده‌اند و واژگانی مانند زلزله، سیل، جنگ، خشکسالی، مهاجرت، و همه‌گیری دیگر در ردیف اتفاقات غیرمنتظره قرار نمی‌گیرند، پرسش از این‌که چه‌کسی در خط مقدم حضور دارد و چگونه باید عمل کرد، اهمیتی دوچندان یافته است. در همین جهان که فریادها غالباً بلندتر از حقیقت شنیده می‌شوند، نهادهایی وجود دارند که صدایشان، سکوت است؛ سکوتی که نجات می‌دهد، التیام می‌بخشد و در دل هر حادثه، نشانی از امید بر جای می‌گذارد. جنبش جهانی صلیب سرخ و هلال احمر، نمونه‌ای بی‌بدیل از چنین نهادهایی است؛ شبکه‌ای از زنان و مردان داوطلب که بدون هیاهو، اما با صلابت، در صف اول مقابله با بحران‌ها ایستاده‌اند.

این جنبش جهانی، با بیش از ۱۶۰ سال سابقه، امروزه شبکه‌ای گسترده از انسان‌های داوطلب و متعهد را در دل بحران‌ها سامان داده است؛ شبکه‌ای که در مواقع اضطرار، مرزهای سیاست، زبان، مذهب و ملیت را کنار می‌زند و تنها یک واژه را بر دوش می‌کشد: انسانیت!

در توصیف رسالت و جایگاه این جنبش، کمال کیشور – چهره‌ی شناخته‌شده در حوزه‌ی کاهش خطر بلایا و مدیریت بحران – نکته‌ای ظریف و دقیق بیان کرده است:

«جنبش صلیب سرخ و هلال احمر نشان می‌دهد که صداهای مربوط به تغییر اجتماعی همیشه نباید بلند و گوشخراش باشند. به عنوان نهادهای کمکی که در کنار دولت‌ها - اما با اصول خودشان - کار می‌کنند، جمعیت‌های صلیب سرخ و هلال احمر منحصر به فرد هستند. آنها کارهای زیادی را بی‌سروصدا و بی‌تکلف انجام می‌دهند و در نتیجه اغلب می‌توانند در زمینه‌هایی فعالیت کنند که اکثر ارائه‌دهندگان کمک برای دسترسی به آنها مشکل دارند.»

این سخن نه فقط تعریفی شاعرانه، بلکه تحلیل عمیقی از نقش واسط و ویژه‌ی این جنبش در جوامع مدرن است. نهادهایی که همکار دولت‌ها هستند اما با اصول خود، در عین نزدیک بودن به ساختار رسمی، استقلال فکری و عملی خویش را حفظ کرده‌اند. در میدان‌های دشوار، در دل بحران‌های انسانی، در نقاطی که گاه حتی ساختارهای رسمی از حضور بازمی‌مانند، همین امدادگران بی‌ادعا هستند که دست به‌کار می‌شوند.

با این همه، باید اعتراف کرد که این مسیر بی‌نقص نبوده و نیست. جنبش صلیب سرخ و هلال احمر، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، با چالش‌ها و آسیب‌هایی جدی مواجه است که اگر به آن‌ها توجه نشود، ممکن است اصل سرمایه‌ی اجتماعی آن – یعنی اعتماد عمومی – را تهدید کند. از مهم‌ترین آسیب‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱. ادغام ناقص در سیاست‌های کلان مدیریت بحران

در بسیاری از کشورها، به‌ویژه در سطوح محلی، نهادهای حاکمیتی هنوز نقش واقعی و ظرفیت‌های هلال احمر را درک نکرده‌اند. این عدم درک، منجر به کم‌رنگ شدن مشارکت مؤثر این نهاد در برنامه‌ریزی‌های پیشگیرانه می‌شود. با وجود توان تخصصی و شبکه گسترده داوطلبان، گاه دیده می‌شود که جایگاه این نهاد در تدوین برنامه‌های کلان مدیریت بحران، به‌اندازه وزن واقعی آن نیست. تصمیم‌گیری‌های کلان بدون مشارکت هلال احمر، یعنی نادیده گرفتن بخشی از عقلانیت عملی جامعه.

۲. خطر نمادگرایی و روابط عمومی‌زدگی

فعالیت‌های پررنگ رسانه‌ای اگرچه ضروری‌اند، اما نباید جای اقدامات واقعی و ریشه‌ای را بگیرند. هلال احمر نهاد «حضور واقعی در صحنه» است، نه صرفاً حضور در قاب دوربین. در برخی موارد، فعالیت‌های جمعیت به حضور در مناسبت‌ها یا نمایش‌های رسانه‌ای محدود شده و عمق کار مغفول مانده است.

3. چالش در جذب و نگهداشت داوطلبان

در حالی‌که داوطلبان ستون فقرات این نهاد هستند، نبود نظام‌های پایدار برای جذب، آموزش، انگیزش و نگهداشت آنها، آسیب‌پذیری جدی ایجاد کرده است. داوطلب خسته و بی‌انگیزه، تهدیدی خاموش برای اثربخشی بلندمدت است.

4. محدودیت در مستندسازی و روایتگری

با وجود تلاش‌های بسیار، هنوز بسیاری از اقدامات اثربخش این نهاد ثبت، مستند و روایت نمی‌شود. در غیاب این روایت، حافظه‌ی اجتماعی از فداکاری‌ها شکل نمی‌گیرد و نسل بعد، الگویی عینی برای الهام ندارد. هر امدادگر، خود یک روایت است؛ یک جهان از فداکاری. اما تا وقتی این جهان‌ها مستند نشوند، تاریخ شفاهی ما ناپایدار خواهد بود. در دنیای امروز، روایت نکردن، مساوی است با نادیده گرفته‌شدن!

پیشنهادات زیر که البته در سطوح مختلف جمعیت هلال احمر درباره آنها تفکر و‌ تأمل شده و تا حدودی اجرا شده‌اند، می‌تواند به افزایش و تقویت سرمایه اجتماعی و به تبع آن اعتماد عمومی‌به این نهاد عام‌المنفعه بینجامد: 

۱. تبدیل آموزش به راهبرد، نه برنامه

آموزش‌های عمومی‌باید از سطح بروشور و کارگاه خارج شده و در قالب مدل‌های اجتماع‌محور، تعاملی و مسئله‌محور طراحی شوند. رویکرد «آموزش برای تاب‌آوری» باید در همه سطوح (مدارس، محلات، ادارات و…) نهادینه شود.

۲. افزایش روایت‌گری مستند و هنرمندانه

ضرورت دارد فعالیت‌ها و چهره‌های شاخص هلال احمر، از امدادگر تا داوطلب فرهنگی، در قالب مستند، کتاب، پادکست و شبکه‌های اجتماعی روایت شوند. این کار هم سرمایه‌اجتماعی می‌سازد، هم جذب نیروی تازه را تسهیل می‌کند.

۳. استقرار نظام مدیریت داوطلبان

برنامه‌ای جامع برای شناسایی، توانمندسازی و به‌کارگیری اثربخش داوطلبان نیاز است؛ سیستمی‌که جایگاه و شایستگی افراد را به رسمیت بشناسد، فرصت رشد و یادگیری فراهم کند و رابطه‌ای دوسویه میان سازمان و داوطلب ایجاد کند.

۴. گسترش دیپلماسی بشردوستانه و بین‌نهادی

تقویت ارتباط با نهادهای بین‌المللی، سازمان‌های مردم‌نهاد داخلی و شبکه‌های منطقه‌ای و محلی، می‌تواند هم از منظر منابع انسانی و مالی و هم از منظر انتقال تجربه و مشروعیت، نقطه‌ی اتکا باشد.

۵. استفاده از چارچوب‌های جهانی مانند سندای

اجرای برنامه‌های کاهش خطر بلایا در چارچوب‌های جهانی مانند «چارچوب سندای» می‌تواند به انسجام و اثربخشی بیشتر برنامه‌ها بینجامد و جایگاه علمی و حرفه‌ای جمعیت را ارتقا دهد.

در جهانی پرهیاهو، گاه نجیب‌ترین صداها همان‌هایی هستند که فریاد نمی‌زنند. جنبش صلیب سرخ و هلال احمر، با تمام بی‌ادعایی‌اش، ستون ناپیدای امنیت انسانی در بحران‌هاست. این نهاد، اگرچه در سکوت عمل می‌کند، اما سکوتش از هزار فریاد مؤثرتر است. سکوت که گاهی پرطنین‌تر از فریاد است.

و جنبش صلیب سرخ و هلال احمر، با نجابتی که در عمل دارد، هر روز این حقیقت را به یادمان می‌آورد.

امروز بیش از هر زمان، جامعه‌ی بشری به این سکوت نجیب نیاز دارد. وظیفه‌ی ماست که این چراغ را روشن نگه‌داریم؛ نه فقط با ستایش، که با حمایت، اصلاح، روایت و اقدام. ما به پاسداشت این سکوت مؤثر، نیاز داریم که آن را ببینیم، روایت کنیم، از آن بیاموزیم و برایش بستری فراهم کنیم تا همچنان آرام، بی‌هیاهو، اما عمیقاً انسانی باقی بماند.

تصاویر

مشاهده ۳۳
/
۱۴۰۴/۰۳/۱۸- ۱۱:۰۵
/
0
متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
لینک کوتاه